روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

ماجرا دیشب ختم به خیر شد

دیشب بعد از آپ کردن آقا سیا خوشحال و خندون تشریف اوردن ولی من اخمام تو هم بودو پای نت نشسته بودم وقتی حرف میزد محلش نمیذاشتم اونم آروم رفت نشست اونور اتاقو خودشو با یه مجله سرگرم کردن(دلم براش سوخت بد حالشو گرفتم) بهش میگم نصف شبه نمیخوای بخوابی میگه منتظر میمونم تا کارت تموم شه ،  پاشدم جامونو انداختم پشتمو کردم بخوابم یه کم منت کشی کرد تا نطق من باز شد تمام عقده هایی که از رفتارای برادر و زنش داشتمو براش گفتم ، سیا هم همه گفتهامو قبول داشت گفت ناراحت نباش من به بابا میگم بهش تذکر بده که درست بگرده... نزدیک یه ساعت باهام صحبت کردیم و تقریبا دلخوریم برطرف شد ولی سیا یه مقدار ناراحت شد...

صبح وقتی از خواب پاشدیم دوتائیمون کاملا فراموش کرده بودیم که دیشب چه اتفاقی افتاده بود فقط من یه تصمیم خیلی جدی گرفتم که زبون ترکی رو یاد بگیرم و بلند اعلام کردم دفعه دیگه که اومدم ارومیه باهاتون ترکی صحبت میکنم همه استقبال کردن و قول دادن کمکم کن...

بعد از خوردن صبحونه با سیا رفتیم بیرون همش تو راه اصطلاح ترکی کلمات رو ازش میپرسیدم اونم با خوشروئی و حوصله جوابمو میداد... 

فردا صبح قراره راه بیوفتیم بیام تهران پس فردا باید سرکارمون باشیم، ماشین بردیم تعمیرگاه خدارو شکر مشکلی نداشت بعد رفتیم باز یه مقدار خرید کردیم بعدش هم رفتیم پارک جنگلی (شیخ تپه) یا بام ارومیه، جای قشنگیه تمام ارومیه رو از اون بالا میتونی ببینی، چند تا عکس انداختیمو اومدیم خونه، بلافاصله با سیا تماس گرفتن که برا کاری بره بیرون منم تنها نشستم پای نت، درجه عشقولانمم نسبت به شوشویی بالا زده بود تا ساعت 4:20 دقیقه منتظرش موندم تا با هم ناهارمونو خوردیم...

باز سیا برا ساعت 7 قرار داشت رفت من یه کم به مامان شوشویی کمک کردم چون میخواد امشب برامون دلمه کلم بذاره بعد باز نشستم پای نت دارم سایتارو زیر و رو میکنم تا لغات ترکی پیدا کنم (یعنی میشه منم ترکی یاد بگیرم؟! آخه زبانم خیلی ضعیف بوده هم عربی و هم انگلیسی!!) و همچنان منتظرم شوشوی گرام تشریف فرما بشن ...

نظرات 3 + ارسال نظر
حسین شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ب.ظ

سلام سوسن خانم
اولا تشگر از نوشته هاتون که خیلی دلنشین است
و خدا رو شکر این چند وقته از گپی و پیست خبری نبود
ایشاالله به خیذ و خوشی برگردین تهران
فقط اگه شد یه پست تصویری بزارید از سفرتون
فکر کنم طبیعت زببای ارومیه اونقدر جالب هست که چند تا
عکس ازش بزارید
ایشالله که بزارید

سلام
ممنون از لطفتون

خاطره سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:38 ق.ظ http://roozhayekhatere.mihanblog.com

خوشحالم که به خیر گذشت .
خدا رو شکر آقا سیا خیلی عاقل و منطقی به نظر میاد .
امیدوارم توی یادگیری زبان موفق باشی . میدونم که موفق میشی . چون از ته دل میخوای

مرسی عزیزم
تو دعواها عاقله چون جر و بحث نمیکنه سکوت میکنه و با گذشت زمان مسئله حل میشه. آره عزیزم فعلا که خوب یاد گرفتم ...

سحر شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ق.ظ http://sahar1985.blogsky.com

سلام سوسن جون
خیلی خوبه که شروع به یاد گیری زبان ترکی کردی ولی خانومی یه کم دیر شروع کردی ها!
ولی میدونم موفق میشی چون انگیزه بالایی داری
میگم حالا خدارو شکر زیاد جاری تو نمیبینین. شاید اگه آقا سیا خیلی کم یا اصلا بهش محل نده خودش از این ادا اصولاش دست برداره و لااقل راه دیگه ای برای تلافی از شوهرش پیدا کنه

سلام سحر جونم
آره دیر اقدام کردم ولی سفت و سخت پیشو گرفتم خیلی خوب دارم پیشرفت میکنم یهو دیدی پستامو هم ترکی نوشتم
آره والا دوری و دوستی، سیا اصلا محلش نمیذاره بریده بریده جواب سئوالاشو میده، به فکر راههای دیگه هم هست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد