روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

در یک چهارراه ، که آدرسش اهمیتی ندارد

در یک چهارراه ، که آدرسش اهمیتی ندارد
یک دختر ، که اسمش را کاری نداریم
به چراغ قرمز عابر پیاده رسید
و ایستاد
و منتظر ماند
و نرفت
مردانی ، که به سطح فرهنگشان کاری نداریم
از کنار دختر ، که لباسش در قصه ما نقشی ندارد
به خیابانی ، که تعداد ماشین هایش را بیخیال می شویم
وارد می شدند
چراغ قرمز و ترافیک بود
و کسی نمی ایستاد
یک انگشت توهین آمیز
چند آرنج خشن
چند صد کلمه‌ی تحقیر کننده
با پیکر دختر برخورد کرد
از کشوری که اسمش را نمی بریم
از مردمی ، که نامهایشان را فراموش می کنیم
از آیینی که نقشش را در این حادثه انکار می کنیم

دخترک بیزار بود ...

نظرات 1 + ارسال نظر
مامانی عاشق چهارشنبه 23 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ http://zendegi-baeshgh.blogfa.com

واقعا باید هم بیزار بود از این مردم از این فرهنگ از این برخورد

آره عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد