روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

زنها و مردها چگونه نیمرو درست میکنند

زنها

توی ماهیتابه روغن میریزن
اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن


مردها


توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
توی ماهیتابه روغن میریزن
توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
چند تا فحش میدن
دنبال کبریت میگردن
با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
دنبال نمکدون میگردن
نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
نمکدون رو پر از نمک میکنن
صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
سریع برمیگردن توی آشپزخونه
تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
ماهیتابه رو میندازن توی سینک
دنبال ظرفهای مسی میگردن
قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
چند تا فحش میدن و بلند میشن
نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن

      

نظرات 4 + ارسال نظر
کاوه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ق.ظ http://gongekhabdide.blogsky.com/

باران که می بارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم..
بدون چتر!
من بغض می کنم و
آسمان گریــــــه....

سمانه جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:07 ب.ظ http://linet.blogfa.com

ماهیتابه رو با کلی گشتن کابینت ها و بالاخره با راهنمایی پیدا میکنه ، میذاره رو گاز ، روغن رو پیدا نمیکنه ، گاز رو نمیتونه روشن کنه ، ناامید میشه ، پشیمون میشه ، و بعد خودم نیمرو رو آماده میکنم . مدعیه که خوب نیمرو میپزه !

دورت برگردم مردن دیگه
تازه مدعی هستند که بهترین آشپزای دنیا مردان!!!!!!!

سحر جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 ب.ظ

واقعا همینطوره که نوشتی.البته استثنا هایی هم هستن که بستگی به شانس خانوما گیرشون میاد.ما که بی نصیب موندیم.

فدات شم انگار هممون مثل همیم!
ایشاا... صد سال دوم درست میشن

مهیاد جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ http://lemonade.blogsky.com/

سلام ..
خوب تا جایی که مربوط به غیرت مادر مرحوممان بود که دست به سیاه و سفید آشپزخانه نزدیم ...
از وقتی که ازدواج کردیم گویا با مرغها وصلت کرده باشیم هر روز مرهون مهر شان هستیم .
و آنقدر نمک پرورده که روی مثل ماهش را از روی همسر محترمه بیشتر می بینیم !
از قضا نیمرو ... دمرو ... پشت رو ... نیم پز ... آب پز ... نپز! اشکنه ... خاگینه ....کو کو و آنچه که یک خروس بابت آن به همسرش افتخار می کند را چشم بسته درست می کنیم !
اما هنوز هم می گویم زن هم زنهای قدیم .
خدا یک عروس به ما عنایت کرده که هنر درست کردن یک نیمرو را هم ندارد.

ای وای من! چه دل پری!
شما از استثناء های ایرانی هستید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد