امروز مثلا جمعه است ساعت 7 صبح پاشدم رفتم سرکار،آخ زور داشت روزای کاری کمه روزای تعطیل هم باید برم.
سرکار خوب بود خوش گذشت چندتا دوست خوب پیدا کردم یکیشون هم سنه مامان بزرگم بود ولی خیلی زود باهاش صمیمی شدم خانم خیلی خوبی بود، تا ساعت 6 شب سرکار بودم.
الان مرده ام رسیده خونه بدون معطلی پریدم پای کامپیوتر شروع کردم به نوشتن البته امروز حرف زیادی برا نوشتن ندارم از صبح دارم فک میزنم دیگه حرفی برام نمونده ته کشیده
(باور می کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
آخی...
مگه شما کجا کار میکنین؟
تو یه اداره دولتی ، بیشتر کارام فوق برنامه ست
پس شوهر برا چه موقعه!
انقدر کار می کنی
اونم میره سرکار ولی ساعت کاری من بیشتره تازه از وقتی اومدم کارای خونه هم هست بعضی وقتا واقعا کم میارم گلم
سلام دوسته عزیز
وب توپی داری
اگه در این سایت عضو بشی 7000 تومان جایزه میگیره
علاوه بر این
اگه تبلیغاتشونو تو سایتت بذاری
میتونی یه درآمد عالی ازشون کسب کنی
در آمدی تا سقف یک میلیون و پانصد هزار تومان
فرصت رو از دست نده
خودم تا به حال
850 هزار توان کسب درامد کردم
بدو بیا
مرسی از لطفتون
سلام عزیزم
خوبی
چه حال چه اخوال فقط اومدم یه سری زده باشم یه نظری هم داده باشم
دوست جونم یه سری هم به من بزن
سلام عزیزم
بد نیستم دارم میگذرونم
لطف داری عزیزم مفتخر فرمودی عسلم
منم میام مطلب جدید نداشتی که خودمو نشون بدم
همیشه بیادتم اینترنت دستم بیاد روزی چند بار وبلاگتو چک میکنم مریم گلی
سلام و خسته نباشید !
فقط میخوام بگم که نوشته هاتون به آدم انرژی میده . ظاهرا طبع نویسندگی خوبی دارید ، ممنون از وبلاگ خوبتون.
سلام زنده باشید!
ممنون شما لطف دارید ولی اینا حرف دلمم که نمیتونم به کسی بگم،
شاید باور نکنید ولی از صبح همش دارم الکی لبخند میزنم تا آبروداری کنم از نمکای زندگیم کسی خبر دار نشه!