روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

درد و دل

امشب بعد از چند وقت اومدم سراغ وبلاگم حالا دیگه هدف پیدا کردم میخوام این وبلاگ جایی بشه برای دردودل کردم آخه تقریبا هیچکس رو ندارم که بتونم راحت باهاش دردودل کنم.

امشب خیلی ناراحتم دارم میترکم نمیدونم از کجا و چه جوری شروع کنم یه سوال خیلی گنده توی ذهنم پس ما آدما کی میخوایم بزرگ شیم کی میخوایم عاقلانه فکر کنیم؟؟؟ آقا 31 سالشه ولی مثل بچه های 6 ساله برخورد میکنه...

چند وقته داریم خیلی عاشقانه باهم زندگی میکنیم به خاطره یه مسئله ای پول احتیاج داره و منم به خاطره یه بدهکاری و نداشتن ماشین یه وام 2میلیونی گرفتم چند روز قبل وقتی دیدم خیلی نیاز داره گفتم بیا وام برای تو ...

به خاطره یه سری تسویه حسابها دقیقا 2 میلیون دستش اومده تقریبا با یه مقدار پول دیگه ای که داره مشکلشو میتونه حل کنه. ..

7 روز قبل رفتیم شهرشون به پدرو مادرش سرزدیم من تا جایی که میتونم با پدرومادرش خیلی خوب برخورد میکنم سعی میکنم مثل دختر نداشتشون باشم نه عروسشون، خیلی دوسشون دارمو بهشون احترام میذارم...

حالا بعد از 7 روز قرار شد بریم خونه مامانم اینا و سوغاتی براشون ببریم تازه دایی ایم هم اونجاست آقا گفت بریم خوشحال و خندان رفتیم دوش گرفتیم داشتیم آماده میشدیم(بطور کامل آماده شده بودیم) گفت پولو بده میخوام بذارم بانک گفتم فعلا که پول داری حالا پول خودتو بده کم اومد اینو میدم، یه دفعه دیدم آقا لباساشو دراوردو رفت زیر پتو خودت برو خونه مامانت گمشو،میگم چی شد پاشو بریم زشته منتظرمون هستن ،از من اصرار از اون انکار.اصلا نفهمیدم چی شد یه دفعه گفت همش باید حرف حرف تو باشه،پول نمیدی نمیریم .داشتم آتیش میگرفتم آخه چه ربطی داره ما قول دادیم باید بریم.دیدم فایده نداره رفتم پولو اوردم دادم بهش گفتم دیگه روی من حساب نکن،پولو پرت کرد گفت نمیخوام.

یعنی دارم منفجر میشم اصلا توقع نداشتم اینطوری برخورد کنه میتونست حالا بیاد بریم با زبون خوش منو مجاب کنه که پولو میخوام نه مثل بچه ها قهر کنه دیگه خسته شدم واقعا یه وقتایی کم میارم فکر میکنم منو نمیخواد فقط پولمو میخواد،فکرای بدی الان توی ذهنم نمیتونم بنویسم ولی فقط اینو بگم خیلی عصبی هستم با این کاراش ازش متنفر میشم میخوام خفش کنم

آخه پسر خوب من هرچی دارم کار میکنم که میدم به تو دارم تو زندگی تو خرج میکنم من که خودم گفتم پول وام برا تو، اگه الان میگم فعلا از پولای خودت بده میخوام یا بدهیمونو بدیم یا پس انداز کنیم ماشین بگیریم یه جوری برخورد میکنی انگار من میخوام خرجه اتینام بکنم خیلی بچه ای خیلی....

این کارت بی احترامی به خانواده ی منه ما گفتیم امشب میریم خونشون حالا نشستیم تو خونه چون آقا هر چند وقت یه دفعه باید یه بهونه ای پیدا کنه قهر کنه زندگی رو بهمون زهر کنه.

                       


نظرات 1 + ارسال نظر
سوگلی چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:33 ق.ظ http://sogolnasiri.blogfa.com

وایییییییی سوسن جون مردا ۶۰ سالشونم بشه بازم بچن..عادتش نده به اینکه همش باید دستش رو بگیری..محبت زیبادی وظیفه میشه!عین طلبکارا برخورد میکنه!

آره واقعا بچن بچه
دیگه از اول شرایط زندگی ما اینطوری پیش رفته (زن و مرد تو همه چیز برابرن حتی مخارج زندگی!!)
واقعا یه چیزی هم بهش بدهکار شدم
دوستت دارم سوگلی جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد