از پنج شنبه تعطیلاتم شروع شده بود ولی سیا سرکار بود براهمین تا بعد از ظهر تو خونه تنها بودم و مشغول شغل شریف خانه داری بودم کلی به خونه حال دادمو تمیزکاری کردم ساعت دو سیا زنگ زد گفت قراره بره جایی شاید اونجا ناهار بخوره گفت من ناهارمو بخورم منم تنهایی نشستم یه دلی از عذا دراوردم فقط ته غذارو بجا گذاشتم بعد یه ساعت آقا سیا با دماغ سوخته تشریف فرما شدن بع له ناهار نخورده بود نونم نداشتیم براش یه چیزی مهیا کنم بیچاره مجبور شد ته مونده غذارو بخوره، بعد ازظهر با هم دیگه کلی هویج آب گرفتیم بستنی هم خریدمو بردیم برا داداش کوچیکه (اندر مراقبتهای بعد از عمل) شام موندیم خونه مامان اینا سیا تونست دلی از عذا دربیاره و جبران مافات کنه!
جمعه صبح هم بلافاصله بعد از اینکه از خواب بیدار شدیم رفتیم خونه مامان اینا آخه قراره بنگاه داشتیم مامان میخواست خونه بخره ، صبحونه رو اونجا خوردیمو رفتیم سمت ستارخان برای بستن قولنامه حدوده دو ساعت نشستیم صاحبخانه محترم نیومدنو معامله بی معامله! فقط از این همه راه رفتن یه شال نصیبم شد (مامان برام خرید) بعد از ناهار اومدیم خونه خودمون حسابی از بقیه تعطیلات استفاده کردیمو فقط استراحت فرمودیم امروز صبح داشتم وسائل صبحانه رو آماده میکردم که سیا گفت حداقل روز تعطیل یه غذایی بذار ما که همش داریم آشغال میخوریم (با لحنه شوخی گفت) گفتم نمک چشماتو بگیره ما که خونه مامان اینا غذای خوب میخوریم گفت نه غذاهای خودتو میگم! منم گفتم حالا که اینطوره من اصلا آشپزی نمیکنم یا خودت آشپزی کن یا زنگ بزن برامون غذا بیارن... صبحونه رو مفصل خوردیم چون جفتمون میدونستیم از غذا خبری نیست! دوتایی با هم کلی گردو شکستیمو مغز کردیم با هم دیگه نشستیم فیلم دیدم، ناهار درست نکردم و با خوردن هل و هوله سپری کردیم تا بعد از ظهر،سیا گفت برا شام بریم بیرون غذا بخوریم گفتم باشه من که دیگه راحت شدم فقط بی زحمت بگو ظرف شستنتم آشغالیه تا دیگه ظرفم نشورم دیگه راحته راحت میشم... از صبح تا شب کلی سر یه کلمه حرفشه سربه سرش گذاشتمو خندیدیم ولی باز دلم راضی نشد برا شب یه مقدار برنج گذاشتم دیدم میگه پاشو بریم بیرون غذاتو بذار برا ناهار فردا... منم یه زن مطیع و حرف گوش کن زیر گازو خاموش کردم و شال و کلاه کردم همراه همسری محترم رفتیم به رستوران تالاری که عروسیمون توش بود کلی خوش گذروندیم...
سلام!من هردو روزشو بیرو ن توی طبیعت گذراندم خیلی خوش گذشت !کباب پشت کباب!
یه جایی رفتیم معروف به طاق شیرین وفرهاد !خیلی قشنگ بود !
معماری عجیبی داشت جای شما خالی...
موفق باشی
سلام
خوش به سعادتتون! همیشه به گشت و گذار و البته کباب خوران..
دوستان به جای ما
زنده باشید
سلام سوسن جون خانمی میگم این عکسای خوشگلو از کجا میاری به ماهم بگو تاماهم فیض ببریم دیگه
سلام مهدیه جونم
از google search عزیزم
سلام
طفلک آقا سیا
حتما الان از ته دل میگه یاد ایام مجردی بخیر
عجب دورانی داشتیم ها
سلام
چرا؟! مگه چیکارش کردم؟ دست پختم خوبه باهام شوخی میکرد...
تا باشه از این خوشگذرونی ها باشه......
کاش یه خورده تعطیلاتشون بیشتر بود...
آره عزیزم خیلی خوب بود
آره به خدا کاشکی وقتشو بیشتر میکردن...
سلام آجی
یک مدت سر نزدم سرم شلوخ بود ببشید
همه مطالبتو خواندم جالب بود واقعا مخصوصا عکس پسرا
آقاتونم مرد خوبیه هواشو بیشتر داشته باش
منتظرتم بیا
سلام عزیزم
خوش اومدی خانومی هر وقت دوست داشتی بیا قدمت روی چشم
چشم شما امر بفرماید
حتما
من اینجا کامنت گذاشتم پس کو اومدم ببینم جواب دادی یا نه دیدم نیست. چرا پس؟؟؟؟
عزیزم خدارو شکر که بهت خوش گذشته مراقب خودت باش.
کجا گذاشتی عزیزم؟!
ممنون امیدوارم به شمام خوش گذشته باشه ...
سلام خسته نباشید امیدوارم روزگار بر وفق مراد باشه ممنون که تشریف اورده بودین خواهر اون طنز بود مال یکی از دوستان در وبلاگش مال من نبود طوری گفتی خدا برکت بده شوکه شدم چشام تیره رفت
سلام
زنده باشید
فکر کردم درد و دل خودتونه خوووووووو!!!!!!!!
سلام ابجی سوسن
خوبید
مزاحم شدم روز ولنتاین رو به شما و آقا سیا تبریک بگم
ایشالله همه روزهای زندگیت ولنتاین باشه
موفق و سلامت باشی
سلام
ممنون همچنین منم بهتون تبریک میشم ایشاا... سال آینده به همسری محترمتون هم بتونیم تبریک بگیم ...
زنده باشید
ای بابا نه به اون روزی که تند تند آپ میشه کلی مطلب می ذاره که آدم گیج میشه کدومشو بذاره نه به الان که دو روزیه پیداش نیست کجایی تو سوسن جان؟؟؟؟؟؟؟ نکنه با آقا سیا دعوات شده هااااان با یه اشاره بگو تا تیکه بزرگش گوشش بشه
نه عزیزم من اگه ناراحت باشم(دعوام شده باشه) زمین و زمان میفهمنن ...!! یه کم سرم شلوغ شده حتما مزاحم میشیم
سلام سوسن جون .
خدا را شکر خوش گذشت من بهم خیلی خوش گذشت البته با این تفاوت که من همش توی باغ ها در حال صبحانه وهار خوردن بودم
همش هم مهمونی از غذا پختن خبری نبود آخ جون نمیدونی چه کیفی میداد
سلام ستوده عزیزم
الحمدا... همیشه به سفر خانم
وای خیلی توی طبیعت حال میده خوردن اشتهای آدم چند برابر میشه مارو هم در شادی های خود شریک بدونید
سلام دوست عزیز
من آپ شدم
لطفا قابل بدونید و سر بزنید
با تشکر (حسین رضایی)
چشم حتما
سلام وبتون عالیه مطالب خوب ومتنوع / اگه تمایل داشته باشی لینکم کن من هم لینکتون می کنم // بهداشت زنان
سلام
ممنون از لطفتون ولی با این آدرس نمیتونم وارد شم میشه یه بار دیگه آدرستون رو بذارید.
سلام خوبید من قبل از اینکه وبلاگم داشته باشم همیشه به وبلاگتون سر میزدم خوشحال میشم باهام در ارتباط باشید منتظرتون هستم
سلام
شما لطف داشتید چشم حتما
خسته نباشد مطالبتون رو دوست دارم به منم سری بزنید و خوشحال میشم منم لینک بدید
زنده باشی
ممنون منم لینک کردم