شوهر مریم چند ماه بود که در بیمارستان بسترى بود. بیشتر وقتها در کما بود و گاهى چشمانش را باز مىکرد و کمى هوشیار مىشد. امّا در تمام این مدّت، مریم هر روز در کنار بسترش بود. یک روز که او دوباره هوشیاریش را به دست آورد از مریم خواست که نزدیکتر بیاید. مریم صندلیش را به تخت چسباند و گوشش را نزدیک دهان شوهرش برد تا صداى او را بشنود. شوهر مریم که صدایش بسیار ضعیف بود در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگى گفت: تو در تمام لحظات بد زندگى در کنارم بودهاى. وقتى که از کارم اخراج شدم تو کنار من نشسته بودى. وقتى که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودى. وقتى خانهمان را از دست دادیم، باز هم تو پیشم بودى. الان هم که سلامتیم به خطر افتاده باز تو همیشه در کنارم هستى. و مىدونى چى میخوام بگم؟ مریم در حالى که لبخندى بر لب داشت گفت: چى مىخواى بگى عزیزم؟ شوهر مریم گفت: فکر مىکنم وجود تو براى من بدشانسى میاره! ![]() |
پر واضح است تفاوت های زنان و مردان در مواقع و صحنه های مختلف زندگی ...
این بار می ریم که داشته باشیم فرق خانم ها و آقایون رو در مدل کفششون در مواقع مختلف...
کمی دنبالم بیا
.
.
.
این بار دیگه چیکار کردم؟
ترجمه: این بار چطوری مچم رو گرفتی؟
عزیزم خسته ای . بیا یه کم استراحت کن.
ترجمه: صدای جارو برقی نمی ذاره پلی استیشن بازی کنم. خاموش کن.
یااااادم رفت.
ترجمه: کد پستی سی و چهار رقمی خاله اولین دوست دخترم رو هنوز یادمه اما روز تولد تو رو یادم رفته.
از صبح تا شب دارم جون می کنم بخاطر تو و این بچه.
ترجمه: امروز از محل کار مرخصی گرفتم با رفقا رفتیم کنار رودخونه کباب خوردیم.
عزیزم راهو بلدم.
ترجمه: می تونم راهو پیدا کنم به شرطی که بفهمم تو کدوم کشوریم.
نتونستم پیداش کنم.
ترجمه: شئی مورد نظر بیش از یه متر با من فاصله داشت. حوصله نداشتم پاشم.
برای تمام کارهام یه دلیل منطقی دارم.
ترجمه: یه کم فرصت بده یه خالی بندی جور کنم .
یه روز یه خانومه که ماشینش قدیمی و خراب شده بوده تصمیم میگیره که به شوهرش یه جوری
غیر مستقیم بگه که یه ماشین نو میخواد.
به شوهرش میگه عزیزم روز تولدم نزدیکه. لطفا برام یه چیزی بخر که صفر تا صد رو
تو 4 ثانیه بره و رنگش هم آبی باشه.
حالا حدس بزنین شوهرش برا تولد خانومه چی می خره؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.