روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

همه چی نقشه بر آب شد

چقدر بده بعد از کلی انتظار کشیدن، بعد از کلی دلواپسی، بعد از کلی تردید که آیا میشه؟ آیا نمیشه؟ فقط دو روز مونده که به آرزوت برسی یه دفعه همه چی تو سرت خراب شه اونوقت هیچ کاری از دستت ساخت نباشه حتی نتونی راجبش با کسی دردودل کنی حتی همسرت!!

ایندفعه خیلی امیدوار بودم حتی سیا هم بهم میگفت انقده الکی امید نبند شاید نشد! ولی من گوشم بدهکار نبود همش میگفتم من دلم روشنه ایندفعه دیگه میشه البته ته دلم یه وقتایی شک میکردم میگفتم شاید علائمی که دارم به خاطر مصرف داروهاست ولی باز میگفتم تا حالا که خوب پیش رفتم ایشالا که ایندفعه میشه ولی نشد فقط دو روز مونده بود بعد از 15 روز که انگار برا من حکم 15 سال رو داشت همه چی بهم ریخت، نمیدونم چیکار کنم خودمو تو اتاق حبس کردم از صبح دو تا رمان خوندم شاید یادم بره ولی هر چند وقت یه دفعه یادم می افته اشک امونمو میبره کلی برا خودم خیالبافی کرده بودم گاهی هم سیا رو مجبور میکردم میگفتم بیا باهم خیالبافی کنیم ...

خدا امید هیچکس رو ناامید نکنه منو که بدجور بعد از این همه التماس و درخواست تو شبای قدر ناامید کرد همش جلوی خودمو میگیرم چیزی نگم که خدا قهرش بیاد ولی جیگرم داره آتیش میگره آخه مگه چی میشد فقط 2 روز دیگه مونده بود فقط 2 روز

نظرات 1 + ارسال نظر
راحیل یکشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:21 ب.ظ http://zendegi-baeshgh.ir

همه چیز خواست اون بالاسریه سوسن جان. توکل کن به خودش و مطمئن باش هر وقت زمانش برسه بی هیچ حرفی خودش حاجتت رو بر آورده میکنه.

امیدوارم که دل مهربونت شاد بشه عزیز دلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد