روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

گذر عمر

هر روز با اتفاقهای مختلف تند تند داره میگذره ...

 بچه که بودم همیشه این ضرب المثل رو مسخره میکردم " چشم رو هم بذاری عمر میگذره" همش چشمامو میبستم و باز میکردم میگفتم پس کو چرا عمر نمیگذره؟! ولی الان به معنی این ضرب المثل رسیدم ، گاهی وقتا وقت کم میارم انقدر زود که زمان سپری میشه...

تو پست قبلی نوشتم عمو اینا رفتن مکه ، امشب دارن برمیگردن (انگار همین دیروز بود) سه شنبه ولیمه میدن ولی آقا سیا برنامه دارن تا ساعت 10 شب اداره تشریف دارن ، در نتیجه ما نمیتونیم بریم تصمیم گرفتیم همین امشب بریم دیدنشون، الان منتظریم تا پروازشون بشینه و ما هم راه بیوفتیم بریم خونشون...

چند روز تعطیلی رو رفتیم شمال، پنجشنبه ساعت 7:30 راه افتادیم رفتیم دنبال مامان و سه تایی راه افتادیم تا کرج خوب رفتیم جاده خلوت بود ولی از خوده کرج ترافیک شروع شد تازه آقای دل گنده ما متوجه شدن چراغ چک ماشین روشنه ! همون اول جاده کرج رفتیم تعمیرگاه نزدیک دو ساعت تو تعمیرگاه بودیم من هی حرص میخوردم آخه هتلی که میخواستیم بریم فقط تا ساعت 12 ظهر پذیرش داشت، این آقای تعمیرکار محترم و آقا سیا هر چی عیب داشته و نداشته ماشین بود رو اوردن جلو چشممونو شروع کردن به درست کردن ماشین! جالب اینجا بود که جناب تعمیرکار زیاد وارد نبودن با شور و مشورت با بقیه همکاراشون به ماشین و اعصاب داغون من حال میدادن...

بعد از دو ساعت راه اقتادیم، تو جاده چالوس چه خبر بود انقدر شلوغ بود که ماشینا میلیمتر میلیمتر حرکت میکردن چندین بار از رفتن پشیمون شدیم هی منو مامان میگفتیم سیا دور بزن بیا برگردیم نخواستیم ولی سیا همچنان مصمم به راه خودش ادامه میداد بالاخره بعد از گذشت نه یا ده ساعت به مقصد رسیدیم بعله! هتل جا نداشت مجبور شدیم یه سوئیت اجاره کنیم تو هجیرود... وقتی رسیدیم داشتیم از خستگی هلاک میشدیم میرفتیم ارومیه راحتتر بودیم! سیا بلافاصله یه دوش گرفت و ما هم یه کم استراحت کردیم بعد رفتیم کاملا شهر چالوس و گشتیم شهر قشنگ و خوبی بود ...

صبح هم رفتیم سمت نمک آبرود و چند ساعت کنار دریا بودیم یه کوچلو پامونو به آب زدیم چون مامان خانم فوق العاده از آب و غرق شدن میترسن اجازه نمیدادن زیاد برم تو آب هی میگفت الان زیر پات خالی میشه... آقا سیا هم بچه فوق العاده تمیزیه (البته فقط بیرون خونه داخل خونه آخره کثیفیه) نمیذاشت برم تو آب میگفت کثیف میشیو ماشین و کثیف میکنی...

ادامه دارد...



نظرات 8 + ارسال نظر
لیلین دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ق.ظ http://lilien.blogsky.com

برای چند ساعت دیر شدن حرص نخور عزیز دلم همه چیز درست میشه . نگران نباش.

مرسی عزیزم حق با شماست
چشم

باشماق چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:40 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

برنامه ریزی شمال باید وسط هفته باشه ما شنبه 9 رفتیم همون مسیر شما را درست 3 ساعت سی دقیقه تو راه بودیم
جا هم قبلا تو نوشهر رزرو کرده بودیم برای دو شب هوا هم بسیار عالی و خنک بطوریکه شبا پنجره را می بستیم
شنا که نمی شد کرد ولی از هوا و دریای آروم لذت بردیم
چند تا عکس خیلی قشنگ هم گرفتیم که فرصت بشه تو وبلاگ می گذارم
البته روز برگشتمون ما هم مشکل خودرو را پیدا کرده ناچار به توقف یک روز اضاقه برای حل مشکل شدیم می گفتن شمالی ها به تهرانیها رحم نمی کنند و معتقدند که تهرانی ها با چیب پر پول میان باید جیبشونه خالی کنیم
به عینه دیدم مشکلی که اینجا با حداکثر 150 هزار تومن حل می شد سر به دویست و پنجاه زد تازه اونم نیمه کاره

حق با شماست مسافرت بدون برنامه ریزی بجز دردسر چیزی نداره ولی چیکار کنم این همسری ما تو همه چیز برنامه ریزی داره الا سفر!!!

makhmal یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:30 ب.ظ http://makhmaljoon.blogsky.com

سلام سوسن خانم. امیدوارم سفر حسابی بهت خوش گذشته باشه. درسته که یه مدت از زمانو از دست دادید ولی همین بعد از یه مدت میشه یه خاطره و حتما حکمتی توش بوده. به قول یارو دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه

مریم توپولی یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ http://man-va-to-ma.blogsky.com

سلام سوسن جون داری خاله میشی اخه دارم مامان میشم
بهم تبریک بگو

سلام از ماست مریم خانوم
به به مبارک باشه الهی خاله قربونش بره مواظب خودت و خواهرزاده عزیزم باش...

پرستو دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:57 ب.ظ http://www.parastohadi.blogsky.com

منتظر میمونیم مابقی ش رو بخونیم . به ما سر نمیزنیا

فدای تو
حتما

یا علی مدد جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:58 ب.ظ http://alialialiyaali.blogfa.com/

سلام یا علی مدد می گوییم و دوستی را آغاز می کنیم به نام خالق یکتا

ستوده شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:34 ب.ظ http://sootoodeh.blogsky.com/

سلام سوسن جون .
روزت مبارک عزیزم .
روز مادر مهربانت هم مبارک .
میگم این ضرب المثل را شنیدی دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است .
خدا را شکر کن که سالم رسیدید .
عزیزم چرا نیستی ؟؟؟؟

سلام
روز شمام مبارک
یه مدت سرم خیلی شلوغه و اعتبار اینترنتمون هم تموم شده بود

سارا شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:59 ب.ظ

شما یه وقت پست نذارید هاااااااااااااااااااااااااااا

قربونت برم سارا جونم مگه اینکه شما فقط یادی از ما کنی
سمعا و طاعتا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد