روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

تب آشپزی

بد زدم تو کاره آشپزی از نوعه دسر پزون! پریشب قرار بود با سیا بریم یسری لوازم قنادی بخرم که زن داداشم زنگ زد گفت میخوایم بیام خونتون عید دیدنی ... گفتم تشریف بیارید قدمتون بالای چشم...

در نتیجه نرفتیم خرید.

دیروز بعد از ظهر به سیا اس ام اس دادم که بیا دنبالم بریم لوازم قنادی بخریم جواب داد اداره کار داره دیر میاد... منم که هوله یه چیزی تو جونم بیوفته نمیتونم آروم بشینم تصمیم گرفتم تنهایی خودم برم بعد از تعطیل شدن اداره رفتم خرید تقریبا چیزایی رو که میخواستم تو همون یه مغازه پیدا کردم کلی چیزای تزئینی خریدم (قندای شکوفه دار، شکوفه های قندی، ترافل قلبی و میله ای، مروایدهای تزئینی، سس شکلات، شکلات سنگی، پودر ژلاتین، دسر وانیلی) کلی ذوق زده شدم از خریدام تصمیم دارم دسرای خوشمزه با تزئینای مامانی مریم جون تو وبلاگ "دسر پارتی مریم بانو" درست کنم ولی از دیروز تا حالا، حال اینترنتمون خیلی داغونه، سرعتش خیلی کمه، عکسارو باز نمیکنه! حالا من با این میل دسر پزونم چیکار کنم!؟!

دیشب از خیر درست کردن ژله گذشتمو شروع کردم به درست کردن حلوا هویج آخه جمعه میخوایم بریم به دامانه طبیعت مهمون داداشی هستیم خانواده خانمش هم هستن مثل پارسال قراره من آش دوغ ترکارو درست کنم نه که عروس ترکام باید دست و پنجه ترکی هم داشته باشم ، این دفعه حلوا هویج هم میبرم تا یه وقت سردیشون نکنه...

خلاصه دیشب نصف شبی زد به سرم حلوا بپزم حالا اولین بارمم بود چقدر زحمت داشت ما هی این آرد و با شعله ملایم هی هم زدیم هی هم زدیم داشتم از کت و کول میوفتادم نمیدونستم تا چقدر باید آرد و بو داد (خوب دستور آشپزی می نویسید کامل بگید هی نگید به میل خودتونه ! من خیلی تف دادم ولی آخر سر حلوام بی رنگ شد! نصف شبم بود نمیتونستم زنگ بزنم مامانم ببینم باید چیکارش کنم؟)

خلاصه هر جوری بود حلوارو دست تنها به کمک دستورات آشپزی اینترنتی پختم (یه حلوا پختم باقلوا با لبات بازی میکنه ولی حیف خیلی کمرنگ شده! ) و آشپزخونه رو به گند کشیدم دیشب فقط زیر گازو خاموش کردمو رفتم خوابیدم، برا امروزم کلی کار برا خودم تراشیدم الان کلی کار دارم ولی انگیزه ندارم دوست دارم ژله درست کنم ولی این وب مورد نظر بالا نمیاد...


نظرات 6 + ارسال نظر
سارا پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ق.ظ

پس کلی خرج کردی

نزدیک 30 تومن شد حالا میتونم بترکونم اگه وبلاگ باز بشه

حسین جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ق.ظ

سلام
من که بد جوری هوس کردم
باید حسابی خوشمزه درست کنی
یه جورایی خوش به حال اقا سیا

سلام
بله خوب شده بود خودمم فکر نمیکردم انقدر خوشمزه بشه

سارا جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ب.ظ

یه وقت وبلاگ من نیاییییییی ها!

اتفاقا هر روز میام بهت سر میزنمو مطالبتو میخونم ولی چون با موبایل وصل میشم نمیتونم نظر بذارم- شرمنده

یک ماما با چکمه های سفید شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:56 ب.ظ http://newmidwife.blogsky.com/

تب خوبیه سوسن جون...گرچه فکرمیکنم استعداد شیرینی پزی ندارم!!!
راستی حلوای هویج خیلی تعریفشو شنیده بودم خشمزه بود؟!

آره آشپزی خیلی لذت بخش...
همه خانما این استعدادو بطور خدادادی دارن یه بار امتحان کن خیلی حال میده وقتی دیگران رو بتونی با پختن غذات خوشحال کنی...
آره عزیزم خیلی خوشمزه است حتما امتحان کن عزیزم

لیلین یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ق.ظ http://lilien.blogsky.com

سلام عزیزم.
ماشالا به این انرژی و انگیزه. چه کار خوبی میکنی که از این سوپرایزها میکنی. منم خیلی دوست دارم ولی اصلا حسش نیست یعنی اونقده خسته میشم که نمیتونم .اون موقع که بچه نداشتم میکردم از این کارا.
مراقب خودت باش.

سلام لیلین جون
آره خوب منم اگه بچه داشتم شاید وقت اینجور کارارو نداشتم ولی عزیزم بهت پیشنهاد میکنم یه سری به این وبلاگای آشپزی بزنی حتما هوس میکنی

سارا یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:11 ب.ظ

ای بابا انگار تعطیلی بهتون ساخته هااااااا بیایید دیگه برای ۵تا پست اخیر من هم کامنت بذارید

عزیزم من همیشه وبلاگت و میخونم ولی چون تو اداره اینترنت ندارم با موبایلم چک میکنم که امکان نوشتن ندارم شرمنده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد