روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

همبازی دوران بچگیم پیش خدا رفت

امروز ظهر مامان بهم زنگ زد حالمو بپرس یه خبر خیلی بدم بهم داد: اصغر مرد! تمام خاطرات بچگیمون یه لحظه از جلو چشمام رد شد خیلی ناراحت شدم اصلا توقع نداشتم تو این سن و سال بمیره! بیچاره زن و بچه اش!

هم سن هم بودیم پسر همسایمون بود تا قبل از مدرسه با هم بازی بودیم با هم تو مهد کودک هم کلاس بودیم یه دفعه هم توی مهد با هم گلاویز شدیم همدیگر و حسابی زدیم در حد کشتی کج! یه دفعه هم نمیدونم دقیقا چند سالم بود فکر کنم 3 تا 4 سال داشتم سه چرخمو میخواست ازم بگیره بهش ندادم هولم داد سرم خورد به دیوار و شکست! خلاصه دوران قبل از مدرسه یکی از هم بازیام اصغر بود بعد خونشونو بردن یه کوچه اونورتر دیگه کمتر میدیدمش ناراحتی کلیه گرفته بود به جای مدرسه بیشتر توی بیمارستان بود برا دیالیز همیشه توی دعاهام وقتی برا مریضا دعا میکردیم تصویر اصغر توی ذهنم میومد از خدا میخواستم هر چه زودتر خوب بشه، هفت هشت سال دیالیز کرد و بعد پیوند کلیه براش انجام دادن، از نظر درسی از ماها خیلی عقب افتاده بود ولی درسشو ادامه داد و رفت دانشگاه، تو دانشگاه با یکی از همکلاسی های مشهدیش ازدواج کردو چون مادر و پدرشم فوت شده بودن رفت مشهد زندگی کرد دورا دور از احوالاتش با خبر بودیم تا امروز متوجه شدم به رحمت خدا رفته از هر چی درد و ناراحتی نجات پیدا کرده... خدا بیامرزش و روحشو قرین رحمت کنه...


 

پ.ن: امروز همسری اومد الان خونه خودمون هستیم ولی دلم خونه مامان اینا پیش آیسان (بهم عادت کرده بودیم)

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:59 ب.ظ

سلام ابجی
خدا رحمتش کنه
ببخش که این چند وقته نیومدم سر بزنم
دلم واسه وبلاگتم تنگ شده بود
به داداش سیام سلام خیلی برسونی هااآ

سلام
خدا رفتنگان شمارو هم بیامرزه

انا/زیرچترخاطرات من/ پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ب.ظ http://khaterateana.persianblog.ir/


خدا رحمتشون کنه
ایشالله غم اخرشون باشه

خدا رفتنگان شمارو هم بیامرزه
ممنون عزیزم

مریم توپولی پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ب.ظ http://www.man-va-to-ma.blogsky.com

سلام خدا رحمتش کنه عزیزم نبینم غمتو غصه نخور همبازیها یه روز از جلوی چشممون میرن یه روز از دلمون یه روز هم از دنیامون غصه نخور ما هم از این دنیا میریم

سلام عزیزم
اصلا باور نمیشه بیچاره سنی نداشت 29 سال!

باشماق جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

حساب کن چند ساله بود سن بلوغ رو ازش کم کن تقسیم بر دو کن چون نصف عمرمون می خوابیم بقیه را در 365 ضرب کن بعد در 24 ضرب کن ببین عمر چقدر کوتاه اس
خدا شما را زنده نگه داره

بیشتر مریضی کشیده تا زندگی کردن
آره واقعا باید گفت: به کجا چنین شتابان!!

ستوده جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:03 ب.ظ

خدا رحمتش کنه .
خیلی خوبه آدم بره خونه خودش چون هیچ جا خونه آدم نمیشه وهمینطور شوهر ادم .
من که سالهاست خونه پدرم نموندم بدون شوهرم .

خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه
آره واقعا!
منم هیچ وقت تنها نمیرم مگر اینکه سیا ارومیه باشه

آرزو جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ب.ظ http://www.arezui.blogfa.com

خدا رحمتش کنه. خیلی ناراحت شدم.
خدا سلامتی بده که هیچی بهتر از سلامتی نیست

خدا رفتنگان شمارو هم بیامرزه
آره بخدا همه چی قابل حل به جز مرگ...

مامانی عاشق جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ب.ظ http://www.zendegi-baeshgh.blogfa.com

روحش شاد....

همینجوریه دیگه تا کنارشونی یه چیزهایی کلافت میکنه وقتی هم ازشون دور میشی دلتنگ میشی

سلامت باشی
آره دیگه به ما میگن جماعت شوهر ذلیل

مهدیه شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:04 ب.ظ http://galleryms.blogsky.com

سلام عزیزم بیا به وبلاگمو برای خوشحال شدن یه دختر خوب که دوستمه بهم کمک کن ازت ممنون میشم اگه بیای

سلام خانومی
چشم حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد