روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

روزگار یک زن

زن همیشه مورد استعمار چه در خانه چه در محل کار. من یه زن تحصیلکردم که ...

پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادر بزرگ:

ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفابعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:


* اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره ۱ را فشار دهید.

* اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره ۲ را فشار دهید.

* اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره ۳ را فشار دهید.

* اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره ۴ را فشار دهید.

* اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره ۵ را فشار دهید.

* اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم ؛ شماره ۶ را فشار دهید.

* اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم ؛ شماره ۷ را فشار دهید.

* اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره ۸ را فشار دهید.

* اگر پول می خواهید؛ شماره ۹ را فشار دهید.

*اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید یا با هم به مسافرت برویم، بگویید، ما داریم گوش می کنیم !!



پ.ن 1: بچه ممکن برا پدر و مادرش خیلی عزیز باشه و همه شیطونیاشو بتونن تحمل کن ولی برای دیگران حد و حدودی داره!!

پ.ن2: این چند روزه که خونه مامان اینا هستم آیسان دائما پائین پیشمونه، بابای منو رسما دراورده، از سر و کولم بالا میره، کلی خورده فرمایش داره هیچ کس هم نباید براش انجام بده بجزء عمش (من فلک زده) (این دستشوئی بردنش خیلی ستمه...)

پ.ن 3: تا ساعت یک و دو نصف شب میمونه باید با دعوا و مرافه ببرمش تحویل پدر و مادر گرامش بدمش اونم جیغ میزنه و گریه میکنه کل ساختمونو میذاره تو سرش انگار عمش مرده!

پ.ن4: هر روز صبح خواب میمونم ...

پ.ن5: همیشه فکر میکردم بچه دارشم میذارمش پیش مامانم میرم سرکار ولی عمرا اینکارو کنم بیچاره مامانم...

پ.ن6: دیگه از دست آیسان خسته شدم به مامانم میگم کی سیا میاد من برم خونمون...

 پ.ن7: آخجون سیا تو راهه فردا میرسه...

نظرات 6 + ارسال نظر
لیلیَن چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ق.ظ http://lilien.blogsky.com

سلام عزیزم
وای بچه نگه داشتی من گاهی از دست بچه خودم دیوونه میشم وای به حال غریبه تازه آدم همش نگران و مسئولیتش هم گردن آدمه.
مراقب خودت باش.

سلام خانوم خانوما
خدا صبرتون بده یه وقتایی بچه داری خیلی سخته و طاقت فرسا میشه...
قربونت برم

انا/زیرچترخاطرات من/ چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://khaterateana.persianblog.ir/

ای جانم
ایشاا... خدا هر چه زودتر یه بچه ناناز شیطون بلا نصیبت کنه بفهمی من چی میگم

ستوده چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:27 ب.ظ

بچه داری سخته عزیزم نگران نباش وقتی بچه خودت بود حوصله اش را داری .
انشالله خدا بهت چند تا بچه خوب بده

خیلی سخت خیلی - خدایی مامانا باید سختی کار بگیرن کی میگه کار تو معدن سخته ۲۴ ساعت مراقبت از کودک خیلی مشکل ترتره ه ه ه
با این اعصاب مصاب... من زرنگ باشم همون یکیشو بیارم
بنده فقط یکی دو ساعت میتونم با بچه سر کنم بعد از اون جای بچه ساعت ۹ شب جلو دره در خدمت برادران محترم شهرداری!

مامانی عاشق چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:58 ب.ظ http://www.zendegi-baeshgh.blogfa.com

هی وای من پس تجربه ی بچه داری هم نصیبت شد.. خدا رو شکر که شوشویی داره برمیگرده و میری خونه یه نفس راحت میکشی...
بیچاره مامان بزرگها همیشه باید این نوه های عزیز دردونه رو تحمل کنند..

چه جورم!! خدایی شما مادرا چه صبری دارید ...
آره والا بهترین جای دنیام که باشی آخرسرش به این نتیجه میرسی: هیجا خونه خود آدم نمیشه!
تا یه حدی خوبه ولی بیش از اندازش خیلی ستمه...

مریم توپولی پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.man-va-to-ma.blogsky.com

من هیچوقت از نگه داشتن بچه خسته نمیشم اینقدر دوست دارم این مدت که خواهر شوهری اینجا بود من با بچه اش حسابی خوش گذروندیم اینقده خوب بود من هیچوقت از بچه ها سیر نمیشم تو دلت واسه سیا تنگ شده بود نگو از آیسان خسته شدم

از کجا فهمیدی

الیا جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ق.ظ http://e-pixie.blogsky.com

سلام مطلب پیغامگیر خیلی جالب بود
من عاشق بچه هام نگهداریشون سخته ولی باعث میشن از این دنیا پر از ریا دور شم
وب جالبی دارید خوشحال میشم به من بسرید

سلام ممنون
منم عاشق بچه ها هستم البته فقط برای یه ساعت نه بیشتر!
مرسی حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد